تصویر لودر

تحلیل فیلم و انیمیشن

تحلیل فیلم و انیمیشن

مقدمه ای بر تحلیل فیلم و انیمیشن

چند روز پیش سرکلاس دوست مهربان و عزیزم رفته بودم ، بانویی بسیار مقتدر از نام آوران عرصه موسیقی. قرار بود قبل و بعد کلاسش هم مشغول کاری باشیم که این افتخار نصیب من شد تا سرکلاس ایشون برای دقایقی مهمان افتخاری باشم .

 

شاگردان مادران کودکانی بودند که در حال یادگیری موسیقی از صفر بودن . حالا چه جوری بود که این مادران اینجا جمع شده بودن، خلاقیتش برام بینهایت تحسین برانگیز بود . جلسه آخر کلاسشون بود و قرار بود هفته بعد ارکستری توسط این عزیزان اجرا بشه و به اصطلاح فارغ التحصیل بشن. تمام آنچه که تقریبا در طول این ترم یاد گرفته بودن رو تو این جلسه تمرین کردند. برای منم که طرفدار موسیقیم خیلی لذتبخش بود. در بین مادرها هم علاقه مند به موسیقی بود و این یکی از آرزوهایی بود که حالا با یادگیری بچه هاشون ، فرصت طلایی هم برای رسیدگی به حرف دلشون که سالها خاک خورده بود و یا حتی جرات فرصت دادن بهشو نداشتن، رسیده بود و البته از گوشه کنار هم شنیده میشد که بخاطر اینکه کم نیارم اومدم عمرا کسی از خانواده م حتی همسر یا بچه مو بعنوان تماشاگر کنسرت دعوت کنم !

یا بعضی هام خنثی بودن، به تشویق مدرس فرزندشون اومده بودن که بتونن حرف مشترکی با بچه شون داشته باشن اینجوری هم همدلی قشنگی بینشون شکل میگرفت هم تو دل خانواده هایی که تو این دوره زمونه خسته ن موقع تمرین بچه ها میتونن کمک حال غلط زدن نت هاشون باشن. تو همین گیر و دار حرف گذراندن اوقات فراغت بچه ها به میون اومد … حرف بازیهای کامپیوتری … دیدن تلویزیون … هر مادری یک تزی داشت .

  • یکی از مادرها میگفت من این شعر و به دخترم یاد دادم برای همین بلد هستش الان ، یجورایی اعتماد به نفسش از این آموزش بالا رفته بود چون دانش خودش تثبیت شده بود .
  • یکی گفت من دخترم که میخوابه تلویزیون میبینیم
  • یکی گفت یک ساعت دورهم موقع شام می بینیم اونم نه هر فیلمی ، اول من یا پدرش فیلمو بررسی کردیم .
  • یکی اون وسط گفت : آخه به قول مادر بزرگم این جعبه جادویی چی داره واسه دیدن ، همش آسیب و ضرر

بحث های فصل های فیلم های مطرح و معروفم شد.

  • دوستم گفت : من از فیلم ها بدون نیاز به کلاس و مدرس زبان یاد گرفتم
  • یکی گفت : طراحی خونه و دکور
  • منم یهو بلند گفتم برای درمان خودم و مُراجعه هام ، از دید تحلیلی می بینم . هنر زندگی کردن و در فیلم با شخصیت هاش دنبال میکنم .

همه با تعجب نگاهم کردن! نگار تا بحال به این موضوع اینجوری نگاه نکرده بودن. گفتم خوب طبیعیه من برحسب نیاز و تخصصم هستش که اینجوری نگاه میکنم و این شد که تصمیم گرفتم تمام درک مو از فیلمها و حتی کارتون هایی که میبینم ، بهتون هدیه بدم منتهی با نکته هایی که از دید منه متخصص، میتونه راه گشا باشه .

خیلی وقت پیش این قیبل فیلم ها رو تو کانال های ماهواره میدیدم ، شاید چندین بار . از اول تا آخر یا نصفه نیمه ، شاید تو سینما حتی ممکنه تو تلویزیون ملی ایران که بدون نیاز به دیش و رسیورش برامون به راحتی قابل پخش هستش .

ولی اینبار با تک تک سلول هام میبینم . حس میکنم برای پیشبرد راهم بهش نیاز دارم ، به درس هاش ، نکته هاش و تمام دیالوگ هایی که میتونم ازشون استفاده کنم تا به تکامل درونی خودم نزدیک و نزدیکتر بشم و با خودم آشتی کنم و همزمان با یافتن خود درونیم ، اونها رو با شما مخاطبین عزیزم به اشتراک بزارم تا با هم قدم برداریم … دست در دست هم … این راه بی پایان و بخاطر تمام بودن ها و حضور ارزشمندمون تو این دنیا طی کنیم .

من معتقدم میتونیم در فیلمها داستان ببینیم ، قصه زندگی مونو دنبال کنیم … حتی به درمان و راه حل رسید … میشه ازشون یاد گرفت و بزرگ شد . فیلم میشه آینه ما باشه. اون قسمتی از ما رو بهمون نشون بده که تا به حال ندیدیمش. اصلا ازش خبر نداریم ، با فیلم و پیگیری داستان هاش میشه به درون خودمون سفر کنیم ، بازبینی کنیم اما از جنس خودمون !

بیاید از بین این همه مسیر زندگی که پیش پامونه ، راه اصلی و حتی راه های فرعی شو پیدا کنیم ، دیگه حتی اون موقع ممکنه نیاز به قرص های جور واجور نداشته باشیم مثل یتیم ها دنبال یه جرعه عشق و گدای محبت کسی نباشیم چون خودمونو داریم و بازهم خودمونو و خودمون !

اسکرول به بالا
Scroll to Top