انیاگرام چیست؟
یکی از دغدغههای انسان، نداشتن شناخت از خود است . حضور در هر فعالیت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و… مؤید این موضوع است . سابقه اناگرام حدوداً به هشتصد سال قبل در منطقه شرقی ایران بر می¬گردد . بسیاری از اسناد مولوی را بزرگ این مکتب میدانند، اما در اینکه جورج گورجیف، عارف روسی در اواسط قرن بیستم آنرا بنیان گذاشت، شکی نیست . پس از او نیز شاگردانش؛ از جمله اسکار ایچازو، کلودیو نارانجو و هلن پالمر و… این مکتب را به شکل امروزی درآوردهاند . اصطلاح انیاگرام ( اناگرام ) از واژه یونانی «ennea» به معنی «نُه» و «gramma» به معنای «گروه» تشکیل شده است . مکتبی که درواقع نُه گروه شخصیتی را برای انسان دسته بندی میکند .
این نُه گروه همگی در یک دایره نشان داده میشوند؛ همگی به دور دایرهای واقع شده و چون دایره رأس و قاعده ندارد، فاصله هر گروه تا مرکز دایره برابر است، و این یعنی هیچ گروهی ارجحیت کامل به دیگری ندارد . انتخاب اعداد نُه گانه هم به دلیل این است که هر یک از آنها در جای خود مهم است و هیچ یک برتر از دیگری نیست . هر گروه در یکی از این سه رفتار قرار دارد : سالم، متوسط و ناسالم.
پس اگر دو فرد تیپ شخصیتی یکسانی داشته باشند، اما یکی در مرحله سالم و دیگری در مرحله ناسالم باشد، میتوانند تفاوتهای زیادی با هم داشته باشند . پس دوری از برچسب زدن در تقسیم بندیها شرط اولیه این مکتب است .
شخصیت نیز در این مکتب بیانگر آن ویژگیهای فردی است که الگو های ثابت رفتاری را نشان میدهند . در واقع شناخت تیپهای شخصیتی میتواند نقطه آغازی در زندگی انسان باشد و در زمینه ارتباطات مؤثر ، مکمل ان ال پی شود؛ یعنی میتوان با شناخت خصوصیات افراد دور و نزدیک و ایجاد ارتباط مؤثر با آنها از تکنیکهای شناختی بهره برد و فهمید که فرد دنیا را چطور ارزیابی میکند، مواقع فشارهای عصبی چگونه رفتار میکند و مواقع آرامش چطور، در نگرش و ارتباطاتش چگونه است و چه نقاط قوت و ضعفی دارد، چگونه نقاط قوت و ضعف را میتوان مدیریت کرد، چرا هر انسان آن گونه که هست آفریده شده، هر تیپی چگونه عمل میکند، چگونه فکر میکند و چگونه باید فکرکند تا منجر به طی مسیر تکامل مادی و معنویاش شود .
اما باید آگاه بود اناگرام ابزاری برای توجیه نقاط ضعف شخصیتی نشود؛ یعنی نباید با آن مبارزه و جدل کرد، بلکه باید فرد را از تسلط کامل تیپ مربوط به خود بیرون آورد و آگاهانه به سوی یکپارچگی هدایت کند . درواقع با یادگیری این مکتب، که بر « مشاهده درون » تأکید میکند، میتوان ویژگیهای خود و دیگران را بهتر شناخت و در ارتباطات و حتی ازدواج، بهترین مسیر را برای زندگی خود و دیگران انتخاب کرد تا پیوسته در طول زندگی احساس رضایت بیشتـری از خود و روابط خود داشته باشیم .
اناگرام، که با تقسیم بندی نُه گانهاش عملکرد افراد هر گروه را کاملاً ملموس می¬کند، کاربرد آن غیر از روان شناختی، در علوم دیگر نیز چشمگیر است، مثل مدیریت و جامعه شناسی؛ چنانچه می¬بینیم در سازمانها و شرکتهای بزرگ، گزینش و استخدام و جابهجایی نیروی انسانی براساس سازگاری تیپ شخصیتی فرد با شغل موردنظر انجام میگیرد که در واقع هیچ مکتبی به جز اناگرام در این بخش، اینقدر قوی عمل نکرده است .
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود / به کجا در سفرم، رفتن من بهر کجاست
گروه ۱ ( کمال گرا ) : بااخلاق ، منظم ، اصلاح طلب ، عصبانی، اصلاح گر ، نکته بین ، اهل قضاوت
گروه ۲ ( یاری رسان ) : مهرطلب ، دلخور ، پر توقع ، لجباز ، مغرور ، تمایل به خودنمایی ، تسلی بخش طردشدگان ، چاپلوس
گروه ۳ ( فرصت طلب ) : حسود ، شهرت طلب ، بازیگر ، رقابت جو ، پول پرست ، اعتماد به نفس کاذب
گروه ۴ ( هنرمند ) : ، هنرطلب، منزوی، آسیب پذیر احساسی، تیپ ظاهری خاص و متفاوت، اهل قهر و زود رنج
گروه ۵ ( فکور ) : محقق ، دوستدار دانش ، منزوی ، موذی و آبزیرکاه ، کم ارتباط و کم حرف ، کینه جو
گروه ۶ ( شکاک ) : مسئولیت پذیر ، ترسو ، محتاط ، منصف ، خواهان عدالت ، کارمند، کنترلگر، قانع، وابسته
گروه ۷ ( کنجکاو ) : خلاق ، شاد و پرانرژی ، بیثبات و تنوع طلب ، فراری از غم ، عملگرا ، اهل ریسک ، عجول ، شوخ
گروه ۸ ( جنگجو ) : خشمگین ، قاطع ، سلطهگر ، رهبر، قدرت طلب، شجاع ، باهوش ، کنترلگر، متنفر از ضعف
گروه ۹ ( صلح طلب ) : میانجی ، راحت طلب ، تنبل ، چرب زبان ، تأخیر در انجام کارها ، فرار از چیزهای جدید
داستانی کوتاه در خرید از بازار
برای خرید پارچه رفتم به بازار ! خب آنجا هم ارزانتر است، هم تنوع فوق العاده ای در انتخاب دارد . از محدودیت بدم میآید، همیشه میخواهم حق انتخابهای زیادی داشته باشم و از هرکدام که خوشم آمد انتخاب کنم . اینگونه برایم لذتبخش است و مرا عمیقاً راضی میکند .
این روزها کسی دیگر پارچه نمی¬خرد، هم به خاطر اینکه دوختش سخت است و لباس حاضری مقرون به صرفه تر است، هم رفت و آمد هزینه خیاطی برای آدم نمیصرفد ، مگر اینکه اندامت این اجازه را ندهد !
فکرکنم پانزده سالی بود بازار نرفته بودم . من این مدلیام که وقتی میروم جاهای شلوغ، شوکه میشوم از این همه هیاهوی الکی ! مدام با خودم میگویم مردم کار و زندگی ندارند با بچه و زنبیل آمدهاند اینجا ! بعد خودم با خودم زیرزیرکی میخندم و میگویم خودت هم الان یکی از همین آدمهایی هااااا !
خلاصه تندتند نگاهی خریدارانه به قفسه های پارچه و فروشنده انداختم و دلی انتخاب کردم بروم جلو و طاقههای پارچه را ورانداز کنم و دو دوتا چهارتا کنم که آیا میخورد به پارچه ام یا نه . فروشندهای گفت : خانم، دنبال چی هستید ؟ بگید تا کمکتون کنم . من هم که نمیخواستم به او بربخورد و ازطرفی سریع از مغازهاش بزنم بیرون، با شوخی گفتم : « تازه فهمیدم تو خرید پارچه هم مثل شوهرکردن سختگیرم » و خنده کنان زدم بیرون .
برای خودم چرخ میزدم که فروشندهای موقر دیدم و حس کردم در کارش وارد است و زود کارم را راه میاندازد. سلام کردم، پارچهام را به او نشان دادم و گفتم مناسب آن پارچهای ساده میخواهم که ترکیب کنم و بدوزم . فهمید دنبال پیشنهادی خاصم ! گفت : « ببین خانم، یه چیزی میخوام بهت بگم شاید کمتر فروشندهای بهت گفته باشه، ولی دلم میگه این فوت و فنها را بهتون یاد بدم .
یه سری پارچه ها روهم سوار نمیشن؛ لیز میخورن یا لول میشن ! یه سریها جنسشون به هم نمیاد؛ عینهو وصله میشن ! یه سریها فصلیان؛ باید باهم تناسب داشته باشن ! یه سریها مجلسیان، یه سری ها هم دم دستیان . تضاد رنگها و هماهنگی اونها هم خیلی مهمه ! مدل باید روی پارچه بشینه ! هر مدلی به هر پارچهای نمید یا هر مدلی به هر اندامی نمیاد !
پارچه من مانتویی بود و او راهنماییام کرد که اصلاً با پارچه دیگری ترکیبش نکنم؛ فقط رویش را تزئین کنم، مثلاً با یراق و ربان و… من هم حرفش به دلم نشست و با خودم فکر کردم که همینطور ساده بهتر جلوه میکند و زودتر به نتیجه میرسم. تازه قطعاً خودم هم میتوانم بدوزمش و به سلیقه خودم طرح بدهم. این شد که تصمیم گرفتم یک روز دیگر هم بیایم قسمت دیگری از بازار تا کارم راه بیفتد…
بله. دانش اناگرام تمام لایه های عمیق ترین لایه های ضمیر ناخودآگاه ما را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و با مشعلی که از تکنیک های شناختی به دست به ما میدهد، می توانیم خود را به بهترین نحو ساماندهی کنیم.
خیر. به همین جهت است که این تیپ های شخصیتی بر روی دایره قرار دارند و از اعداد برای نامگذاری آنها استفاده شده. هیچ تیپشخصیتی بر دیگری برتری ندارد و بودن همه آنها ، برای تمامی اجتماعات ، خانواده و همچنین برای رشد فردی مان مفید است .
از همه ۹ تیپ ، به درصدهایی در وجود همه ما هست ولی یک تیپ به صورت قالب تر است و دو تیپ مسیرهای صعودی ما را به دنیای مادی و دنیایی معنوی نشان می دهد و میتوانیم با حرکت به سمت ویژگی لایه های سالم تیپها ، خود را به تعادل نزدیکتر کنیم . با یادگیری این دانش نجات بخش ، شما در خانواده ، محیط کار و … میت وانید به تعامل و شناخت فوق العاده ای نسبت به خود و دیگران برسید .
بله . در این دانش فوق العاده که قدمتی حدود ۸۰۰ ساله دارد و از روی سبک مولانای بزرگوار جمع آوری شده است، می توانیم به نقطه عطف خوبی در شناخت و غلبه بر منفی های درونی مان برسیم .