بانویی که آمده است تا کارهای بزرگ و ماندگار انجام دهد
طلوع ذهن، طلوع زندگی و طلوعی برای دوست داشتن است!
محمد رضا نصرالله زاده
دبير انجمن مديران رسانه هاي ورزشي ايران
صاحب امتياز و مدير مسئول ماهنامه وقت طلايي
مدير مسئول و سردبير هفته نامه وقت اضافه
سردبير هلدينگ رسانه اي سما
همه چیز از کنجکاویهای دوران کودکی شروع شد. از همان روزهایی که یک دختر بچه شلوغ ، کنجکاو و خوش فکر می خواست به محتویات داخل کاسه سر افراد دسترسی پیدا کرده و بداند که در پس ذهن آنها چه می گذرد. روزها از پی هم گذشت و گذشت و در تمامی این روزها، سئوالات و پرسش های بسیاری برای او بر روی هم تلنبار شده بود، سوالاتی که پاسخ های دقیق و کارشناسانه خود را می طلبید. ضمن اینکه دغدغه ها و دلمشغولی های مردم هم دست به دست هم دادند تا او برود و درس این کار را بخواند و الحق والانصاف هم خوب خواند و توانست در زمینه تخصصی که برگزیده بود سرآمد دیگران باشد و این را نه ما، بلکه تمامی اساتیدش نیز در آن روز خاص بخوبی تائید می کردند.
نرجس جمالی پناه از آن دست نخبگانی است که علاقه مندی او به سرزمین آباواجدادی اش یعنی ایران بدرستی می تواند الگویی مناسب برای همه آن کسانی باشد که ایران را دوست دارند و به آن عشق می ورزند. او بواسطه این دلبستگی و وابستگی، ناراحتی و مشکلات مردم، ناراحتش می کندو برای همین منظور و برای آنکه التیامی برای درد مردمی باشد که به تخصص و فکر او نیاز دارند، رفت و از میان فعالیت های مختلف انجمن طلوع ذهن را تاسیس کرد، انجمنی که نه در شعار بلکه در شعور می خواهد با تفکرات بزرگ، کارهای بزرگ و ماندگار انجام دهد.
نرجس جمالی پناه برای اعلام موجودیت انجمن خود شروعی طوفانی داشت و مراسمی فراتر از یک مراسم را برگزار کرد که الحق والانصاف به لحاظ کمیت و کیفیت همه را غافلگیر و وادار به تحسین کرد. یک مراسم با شکوه و تاثیرگزار که در پایانش تمامی مدعوین از حضور خود در آن مراسم اظهار رضایت کرده و بواسطه برنامه های خوبی که بنیانگذار انجمن طلوع ذهن برای آن مراسم تدارک دیده بود از او تشکر می کردند.
سخنرانان زیادی در آن مراسم آمدند و در پشت تریبون، سفره دلشان را برای مدعوین نه تنها باز، بلکه تکاندند تا اثرگراری حرفهایشان در نزد مخاطبان صد چندان شود.کلیپ های آموزنده و معناداری هم در طول برگزاری مراسم برای حاضرین پخش شد و سرآخر هم نرجس جمالی پناه بنیانگذار و موسس، انجمن طلوع ذهن در پشت تریبونی قرار گرفت که برای او در حکم کلاس درسی بود که می خواست در نزد اساتیدش پایان نانه خودش را ارائه دهد. او گفت، هر آنچه را که باید می گفت. از مشکلات مردمی حرف زد که نه تنها با اعضای خانواده، بلکه با خودشان هم مشکل دارند. از دغدغه های مردمی سخن راند که دغدغه های ذهنی او و همکارانش را نیز تشکیل داده اند. از کارهای بزرگی حرف زد که قرار است انجمن طلوع ذهن در جامعه انجام دهد. از ایده آل هایش گفت و سر آخر هم کیکی را برش زد که هیچ شمعی بر روی آن قرار نداشت. کیکی که با تولد انجمن طلوع ذهن کام علاقه مندانش را شیرین کرد. کیکی که افراد بسیاری از سر شوق پشت آن قرار گرفته و عکس یادگاری انداختند و سرآخر نیز هم قسم شدند که در همه مراحل کار انجمن طلوع ذهن، یار و همراه نرجس جمالی پناه باشند.
در آن روز ماندگار و خاص طبیعی بود که هیچ کس خوشحال تر از خانم دکتر نباشد و حق هم همین بود!
